دَر ادامه یِ افاضاتِ اینجانب، در پُستِ پیشین
خُب! بَله!
هَر کسی تا اَندازه ای زیبایی و زِشتی و خوبی و بَدی و کَمبود و پُر بود و این حَرف ها دارَد! این چه مَعنی می دَهد؟ مَنظور این که باید دَست رویِ دَست بگذاریم تا کَمبود ها از پا دَرمان بیاوَرَند؟ نُچ!
هَر آدمی برایِ کمالِ خودَش تَلاش می کند، اما کافی نیست، اَگَر کَسی نباشَد که به مَن دَرس بِدَهَد، مَن چطور به کمال بِرِسَم؟ اگر هَر کس می خواست از اول خودَش تجربه کند، آیا عِلم پیشرَفتی می کَرد؟
مَثلاً مَن وَقتی بَچه هَستم دَر دَرس هایَ م می خوانَم که بَدَن از سِلول ساخته شده است، بَعد تَر که بُزُرگ شُدم، می رَوَم که کَشف کنم سِلول از چه ساخته شده!
حالا اَگَر کَسی که سِلول را کَشف کَرده به کَسی نَگویَد، آیا مَن می توانِستم اجزایَ ش را کَشف کنم؟ آیا؟
هَر کَسی باید و بایَد و بایَد از هَمان "پُر بود" هایَ ش بِبَخشَد به مَردُم!
مَن که شَدیداً مُحَبَت می بینم، تَبدیلَ ش کُنَم به خوشرویی و بِپَراکَنمَ ش بینِ مَردُم!
یا مَن که شَدیداً مایه تیله رَدیف است، هَمین طور راه بِرَوَم و مَدرسه و بیمارستان و مَسجِد و پارک و این چیز ها بِسازم برایِ مِلَتی که ندارند!
یا مَن که دانِشمَند تَشریف دارَم کُپی رایت قائِل نَشَوَم برایِ خودَم و هَمین طور هَمه استفاده کُنَند و مُشکِلی نداشته باشَند!
این طور هَمه یِک دَست می شَوَند و البته هَمه پیشرَفت می کُنَند و از تَک بُعدی بودَن خارِج می شَوَند!
می دانَم! یِک جورهایی آرمان شَهر، مَدینه یِ فاضله یا حَتا بَعضاً اتوپیایی است که با جامعه یِ امروزی فاصله دارَد دَر حَدِ ... زیاااااااااد! اما خُب، بایَد هَدَف وَ مَسیر را مُشَخَص کَرد و تَعریف کَرد و شناساند تا مِلَت مُشتاق شَوَند و بِسازَندَش یا نَه؟
شاعِر می گویَد : " ای که دَستَت می رِسَد، کاری بُکُن ..." و این صُحبَت ها!
دنیا گُلِستان می شَوَد آن وَقت!
آن وَقت تَر می فَهمیم حِکمَتِ بَخشِش دَر هَر چیزی (که آدَم دَستَش می رِسَد) را که شَدیداً تاکید شُده اَست دَر دین!
رُشدِمان کُند است، که هیچ، تازه از آنجایی که هیچ کَس مُطلَق نیست، رُشدِمان تا حَدی که رِسید متوقِف می شَوَد و آن گاه است که نیاز به خوبِ مُطلَق حِس می شَوَد که بیایَد و به کَمالِ مُطلَق بِرِسانَندِمان!
- ۹۲/۱۱/۳۰