جوابیه!
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ق.ظ
جوابیه ای برایِ ارسالِ قبل!
بله که به همین راحتی!
پس می خواستی چه؟ برایَ ت فرشِ قرمز بیندازیم و شتر نَحر کُنیم و آسمان و زمین را بِهم بریزیم که حَضرت تَشریف می خواهَند بیاوَرَند آن دنیا؟! "آی مَردُم بیاین یاری کنین فلانی مرگ داری کنه"!!!
انگاری می خواهی کوه بکنی! یک مرگ ساده ست دیگر! این همه آدم مُردند چه شُد؟ هیچ! "تِکان نَخورد در این بیکرانه آب از آب"!!!
تازه آدم راحت می شَوَد از هَمه یِ این احساساتِ احمقانه ای که نه به درد دنیایَ ش می خورد وَ نه آخرتَ ش! هِع!
آزاد می شَوَد و می تَوانَد با سُرعَتِ نور بِدود تا ابدالدهر! می تواند بنشیند تویِ ماشین و هیچ وقت هَم به مَقصَد نَرسد! می تواند پَرواز کند! هیچ چیز و هیچ کس هم جلودارَش نَخواهَد بود! هیچ کس و هیچ چیز هم به گَردِ پایَ ش نمی رسد!
هِعی! اَگَر این تخیلات نبود دَقیقاً هیچ بودم!
- ۹۲/۰۶/۱۱